نام این نوع ویروس از خوشه های تاج مانند که در سطح آن وجود دارد گرفته شده است. ویروس کرونا گروه بزرگی از ویروس ها هستند که بیشتر خفاش ها ، خوک ها و داران کوچک را آلوده می کنند. طبق موارد مراکز کنترل و پیشگیری از بیماریهای ایالات متحده ، در موارد نادر ، مواردی است که دانشمندان آن را زونوتیک می نامند ، به این معنی که می توانند از حیوانات به انسان منتقل شوند.
ویروس کرونا چگونه گسترش می یابد؟
ویروس کرونا مانند سایر ویروس ها (مثل سرماخوردگی) وقتی فرد سرفه می کند یا عطسه می کند ، ویروس از طریق قطرات گسترش می یابد. همچنین هنگامی که شخصی یک سطح آلوده مانند دسته درب را لمس کند ، می تواند پخش شود.
بیمارستانها همچنین مکانهای اصلی برای گسترش ویروس هستند جایی که یک بیمار بسیاری از افراد را آلوده می کند. هنگامی که بیماران با علائم مبهم تنفسی به بیمارستان می آیند ، ممکن است کارکنان بیمارستان ندانند که باید احتیاط های خاصی از جمله استفاده از ماسک یا دور نگه داشتن آنها از سایر بیماران را انجام دهند.
ویروس های انسانی کرونا معمولاً از طریق یک فرد آلوده به دیگران منتقل می شوند.
چگونه از خود در برابر ویروس کرونا محافظت کنیم؟
در حال حاضر هیچ واکسنی برای محافظت از شما در برابر ویروس کرونا انسانی موجود نیست. ممکن است با انجام موارد زیر بتوانید خطر ابتلا به عفونت را کاهش دهید:
• دستان خود را حداقل به مدت 20 ثانیه با صابون و آب بشویید.
• از دست زدن به چشم ، بینی یا دهان خودداری کنید.
• از تماس نزدیک با افرادی که مریض هستند خودداری کنید.
• هنگام سرفه یا عطسه دهان خود را با یک دستمال بپوشانید ، سپس دستمال را درون سطل زباله بیندازید.
• اشیاء و سطوحی که اغلب لمس می شود را تمیز و ضد عفونی کنید.
• اگر بیمار هستید و فکر می کنید ممکن است علت آن مسافرت به منطقه آلوده به ویروس کرونا یا تماس با شخصی باشد که در آنجا بوده است ، باید به یک پزشک اطلاع دهید و به دنبال درمان زودهنگام باشید.
چگونه از دیگران در برابر ویروس کرونا محافظت کنیم ؟
اگر علائمی مانند سرماخوردگی دارید ، با انجام موارد زیر می توانید از دیگران محافظت کنید
• در حالی که بیمار هستید در خانه بمانید.
• از تماس نزدیک با دیگران خودداری کنید.
• هنگام سرفه یا عطسه ، دهان و بینی خود را با یک دستمال بپوشانید ، سپس دستمال را درون سطل زباله ریخته و دستان خود را بشویید.
• اشیاء و سطوح را تمیز و ضد عفونی کنید.
شرح زندگی
جلال الدین محمد در ششم ربیع الاول سال 604 هجری (قرن هفتم) در شهر بلخ دیده به جهان گشود، ایشان اجدادش همه اهل خراسان بودهاند. پدرش نیز محمد نام داشته سلطان العلماء خوانده میشد و به بهاءالدین ولدبن ولد مشهور، پدرش مردی سخنور بوده، مردم بلخ علاقه فراوانی بر او داشته که ظاهرا همان وابستگی مردم به بهاء ولد سبب ایجاد ترس در محمد خوارزمشاه گردیده است. که در نتیجه آن، مهاجرت بهاءالدین ولد به قونیه گردید. اما از بدشناسی در آنجا نیز تحت مخالت امام فخررازی که فردی بانفوذ در دربار خوارزمشاه بود قرار گرفت.
با لقبهای خداوندگار، مولانا، مولوی، ملّای روم و گاهی با تخلص خاموش در میان فارس زبانان شهرت یافته است.
جلال الدین محمد در سفر زیارتی که پدرش از بلخ به آن عازم گردید پدرش را همراهی نمود، در طی این سفر در شهر نیشابور همراه پدرش به دیدار شیخ فریدالدین عطار عارف و شاعر شتافت. ظاهرا شیخ فریدالدین سفارش مولوی را در همان کودکیش (6 سالکی یا 13 سالگی ) به پدر نمود. در این سفر حج علاوه بر نیشابور در بغداد نیز مدتی رحل اقامت گزید و ظاهرا به خاطر فتنه تاتار از بازگشت به وطن منصرف گردیده و بهاء الدین ولد در آسیای صغیر ساکن شد. اما پس از مدتی براساس دعوت علاء الدین کیقباد به شهر قونینه بازگشت.
مولوی در عین حالی که مردم را تربیت مینمود از خودش نیز غافل نبوده تا جایی که وقتی موفق به دیدار محقق ترمذی گردید خود را شاگرد او کرده از تعلیمات و ارشادات او نهایت بهرهها را برده و علی الظاهر و به تشویق همین استادش برای تکمیل معلوماتش رنج سفر به حلب را برخود آسان نموه و عازم شهر حلب گردید. ایشان در شهر حلب علم فقه را از کمال الدین عدیم فرا گرفت و پس از مدتی که به شهر دمشق رفت از دیدار با محی الدین عربی، عارف و متفکر زمانش نیز کمال استفادهها را برده و از آنجا عازم شهر قونیه گردیده و بنابه درخواست سید برهان الدین طریق ریاضت را در پیش گرفت. پس از مرگ محقق ترمذی به مدت 5 سال مدرس علوم دینی گردید که نتیجه آن تربیت چهارصد شاگرد میباشد.
وی همچنانکه گفتیم یک لحظه از تربیت خود غافل نبوده، تاریخ اینچنین مینویسد که روزی شمس وارد مجلس مولانا میشود. در حالی که مولانا در کنارش چند کتاب وجود داشت. شمس از او میپرسد این که اینها چیست؟ مولانا جواب میدهد قیل و قال است. شمس میگوید و ترا با اینها چه کار است و کتابها را برداشته در داخل حوضی که در آن نزدیکی قرار داشت میاندازد. مولانا با ناراحتی میگوید ای درویش چه کار کردی برخی از اینها کتابها از پدرم رسیده بوده و نسخه منحصر بفرد میباشد. و دیگر پیدا نمیشود؛ شمس تبریزی در این حالت دست به آب برده و کتابها را یک یک از آب بیرون میکشد بدون اینکه آثاری از آب در کتابها مانده باشد. مولانا با تعجب میپرسد این چه سرّی است؟ شمس جواب میدهد این ذوق وحال است که ترا از آن خبری نیست. از این ساعت است که حال مولانا تغییر یافته و به شوریدگی روی مینهد و درس و بحث را کناری نهاده و شبانه روز در رکاب شمس تبریزی به خدمت میایستد. و به قول استاد شفیعی کدکنی تولدی دوباره مییابد.
هر چند که مولوی در طول زندگی شصت و هشت ساله خود با بزرگانی همچون محقق ترمذی، شیخ عطار، کمال الدین عدیم و محی الدین عربی و نشرهایی داشته و از هر کدام توشهای براندوخته ولی هیچکدام از آنها مثل شمس تبریزی در زندگیش تاثیر گذار نبوده تا جائیکه رابطهاش با او شاید از حد تعلیم و تعلم بسی بالاتر رفته و یک رابطه عاشقانه گردیده چنانکه پس از آشنایی با شمس، خود را اسیر دست و پا بسته شمس دیده است.
پس از غیبت شمس از زندگی مولانا، با صلاح الدین زرکوب دمخور گردید، الفت او با این عارف ساده دل، سبب حسادت عدهای گردید. پس از مرگ صلاح الدین، حسان الدین چلبی را به عنوان یار صمیمی خود برگزید. که نتیجه همنشینی مولوی با حسام الدین، مثنوی معنوی گردیده که حاصل لحظههایی از همصحبتی با حسامالدین میباشد. علاوه بر کتاب فوق ایشان دارای آثار منظوم و منثور دیگری نیز میباشند که در زیر به نمونههایی از آنها اشاره میشود:
اثار وی
مرگ وی:
درباره این سایت